كرام الكاتبين را خواستم بيكار نگذارم
اینجا، گاهی خدا مینویسد.
جمعه، شهریور ۲۲
بيا اي خسته خاطردوست؛ اي مانند ِ من دلکنده و غمگين
-
پانی
Labels:
... و با من سر گران دارد.
,
بيست و دوم
,
خدانگهدار
,
شب است و گریه هست و اشک و آه است و من
,
كرام الكاتبين، دردي غير مردن
بذار فکر کنم از حسودي بود، وقتي ميگفتي: نکش.
ميدانستي، روزي يک پاکت از همينها، قرار است روزگاري، جاي خالي تو را پر کند.
پ.ن:
تهران قديم را باهم، پياده ميگشتيم.
پرشيا سواريهايت، توي اتوبانهاي اين شهر جديد ِ ناآشناي بي خاطره، با کيست؟
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی