پنجشنبه، فروردین ۶

که میروم به جنگِ سرنوشت...


میخواستی معروف شوی.
یادت هست؟

فرصت نشد که بگویم برایت. از شهرتِ مجنون بگویم، یا از فرهاد.
کسی از منوچهر برایت چیزی گفته بود؟ وامق چطور؟
صنعان، امیرارسلان، همایون، سلیم، اورنگ.
نامشان همه جا هست. همه جا بوده و خواهد ماند.
فرصت نشد که بگویم برایت، از لیلی، شیرین، زهره، عذرا.
از ترسادختری دلفریب، فرخ لقا، همای، میترا، گلچهر.

معروف میشدیم. همه جا ناممان را میبُردند. همه حسرتمان را میخوردند. همه یادمان میکردند.
هردو، باهم، میرسیدیم به آرزوهایمان.
تو، به شُهرت؛
من،
به تو.