کی را خیلی دوست دارم که باهاش برم کوه؟ فقط بابام رو خیلی خیلی دوست دارم که اونم نمیتونه راه بره ...اون قدر ها هم تنها نیستم که تنها برم ... البته دارم یه فرایندی رو طی میکنم به اسم حذف کردن اطرافیانم ... شاید تنها شدم .... ماه در میاد که چی بشه ...دوستش دارم این اهنگ رو ...
درسته اینجا امنتره ولی باور کن که کامنت گذاشتن برا بلاگت یه جور پیر شدنه ! حداقل توضیح بده چه جوری میشه این صفحه آخر رو پاییت آورد :(:( چرا ما رو تو کافه ی خداها راه نمیدن ؟ پس بیزحمت اونا هم تو زندگی ما نیان ما خودمون می دونیم چه غلطی کنیم . این پستت هم جالبه ! ولی : هر شبی هر چقد طولانی یه صبحی هم دارد:) پایان شب سیه سپید است . باور کن
کامنتت بسته بود ..یارو رتبه 12 کارشناسی ارشد شده ... بهش اس ام اس میزنم تبریک میگم ..جواب میده شما؟ چیزی حدود یک ماه پیش با هم دوست بودیم ..درسته رابطمون تموم شده ولی قرار بود توسعه یافته رفتار کنیم ...انگار نمیشه توسعه یافته رفتار کرد ..دلم گریه میخواد ... هیج جای این وبلاگ کوفتی نمیشد نوشت !
کی را خیلی دوست دارم که باهاش برم کوه؟ فقط بابام رو خیلی خیلی دوست دارم که اونم نمیتونه راه بره ...اون قدر ها هم تنها نیستم که تنها برم ... البته دارم یه فرایندی رو طی میکنم به اسم حذف کردن اطرافیانم ... شاید تنها شدم .... ماه در میاد که چی بشه ...دوستش دارم این اهنگ رو ...
پاسخحذفدرسته اینجا امنتره ولی باور کن که کامنت گذاشتن برا بلاگت یه جور پیر شدنه !
پاسخحذفحداقل توضیح بده چه جوری میشه این صفحه آخر رو پاییت آورد :(:(
چرا ما رو تو کافه ی خداها راه نمیدن ؟ پس بیزحمت اونا هم تو زندگی ما نیان ما خودمون می دونیم چه غلطی کنیم .
این پستت هم جالبه ! ولی : هر شبی هر چقد طولانی یه صبحی هم دارد:) پایان شب سیه سپید است . باور کن
کامنتت بسته بود ..یارو رتبه 12 کارشناسی ارشد شده ... بهش اس ام اس میزنم تبریک میگم ..جواب میده شما؟ چیزی حدود یک ماه پیش با هم دوست بودیم ..درسته رابطمون تموم شده ولی قرار بود توسعه یافته رفتار کنیم ...انگار نمیشه توسعه یافته رفتار کرد ..دلم گریه میخواد ... هیج جای این وبلاگ کوفتی نمیشد نوشت !
پاسخحذفای ..چقدر من دلم سوخته ..شکسته ...
پاسخحذف